سختش نکنیم

جایى براى ساده‌تر حرف زدن بچه‌هاى دانشکده کامپیوتر شریف

۲۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است


باید بگویم که چندى ا‌ست فهمیده‌ام چه قدر بزرگ شدن سخت است. این چندى بر می‌گردد به اواخر ترم چهار که فقط خدا می‌داند با چه مشقتى گذراندمش. که هر لحظه‌اش فقط به این فکر می‌کردم که تابستان که بشود تاوان سختى از این روزها خواهم گرفت، که چندان خودم را غرق در خوشى خواهم کرد که فراموشم شود این چند ماهه‌ى سختِ دوست‌نداشتنى را. ولى، داشتم میگفتم، اواخر ترم چهار به خودم آمدم و دیدم در همان تابستان رویایى پیشاپیش خودم را درگیر چندین کار کرده‌ام، که دیگر تابستان‌هاى بعدى هم وضع به همین منوال و یا حتى سخت‌تر خواهد بود. که دیگر باید فکرِ تابستان آسوده داشتن را از سرم بیرون کنم. در این که «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم.» شکى نیست، ولى دارم فکر می‌کنم بزرگ شدن چقدر مى‌ارزید به این آرامشِ از دست رفته و جایگزین شده با ناآرامى‌‌ای که البته ازحق نگذریم گاهى شیرین است...


(سحر زرگرزاده)

#دانشکده

#دلنوشته


۰۴ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۲۷ ۰ نظر
پیوند به این نوشته

هبوط، نزول‌یافتن است. از کاهش می‌آید. به زیر آمدن.

ماجرای دور افتادن از اصل است. اصلی که عمرها برای یافتنش کوتاه اند. و آن جای خالی... امان از آن جای خالی که با هرچیز هم که پر شود، در چشم برهم زدنی عمیق‌تر روی قلبت سنگینی می‌کند...

هبوط، ماجرای مُسکِن هاست. داستان گشتن‌های مدام، در پی دارویی که این فاصله و دور افتادن را تاب بیاورد...

هبوط، حکایت آدمی ست؛ زمانی که از عشق زاده شد و با عشق می‌دید و درک می‌کرد. زمانی که بار امانت خلیفه‌شدن را با عشق پذیرفت. زمانی که فقط قلب بود...

هبوط، تکاپو و دویدن مخلوق، به دنبال معناست.

 به دنبال حقیقت، به دنبال هستی

و سرگذشت یافتن‌هایی که به بن‌بست رسیدند. 

یافته‌هایی که خوب بودند، زیبا بودند اما، اصل نبودند...

هبوط، قصه ی آدمی ست؛ در پی مسیری برای رجعت به مآوا...


قسمتی از متن کتاب هبوط در کویر، نوشته‌ی دکتر علی شریعتی


«مرا کسی نساخت، خدا ساخت، نه آنچنان که کسی می‌ساخت، که من کسی نداشتم، کسم خدا بود. کس بی کسان. او بود که مرا ساخت، آنچنان که خودش می‌خواست، نه ازمن پرسید و نه از آن من دیگرم. من یک گل بی‌صاحب بودم... مرا از روح خود دمید و بر روی خاک و در زیر آفتاب تنها رهایم کرد... مرا به خودم وا گذاشت.»


# معرفی    # کتاب   

۰۲ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۰۱ ۰ نظر
پیوند به این نوشته

به نام خداوند بخشایشگر مهربان،

که امیدواریم سختش نکند بر ما، سخت تر از آنچه نمى‌توانیم،

و بنا بر این شد که ما نیز سختش نکنیم، سخت‌تر از آنچه نمى‌توانیم،

پس قرار شد که #نقد کنیم و نقد بشنویم، حرف بزنیم و حرف بشنویم، اما سختش نکنیم.

و نیز به همین سادگى به یکدیگر #فیلم معرفى کنیم، یا #کتاب و #آهنگ، و حتى #شعر و داستان، از خودمان یا دیگرى، یا از هر آنچه دوستش مى‌داریم، براى بهتر شدن خودمان و نیز دانشکده‌مان. 

همین. پس سختش نکنیم.


# سختش_نکنیم   

۰۱ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۴۶ ۰ نظر
پیوند به این نوشته