سختش نکنیم

جایى براى ساده‌تر حرف زدن بچه‌هاى دانشکده کامپیوتر شریف

۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است





"افسوس که حتی به زبان روسی هم نمی توانست به نحو شایسته ای مطلب خود را بیان کند ( هر چند که به زبان دیگری هم آشنایی نداشت)" 


عبارت بالا رو داستایفسکی در وصف آندره سمیونویچ تو یکی از صحنه های کتاب جنایت و مکافات نوشته. وصف خیلی قشنگی هست یه جوریایی وصف خود منم هست، از وقتی کانال سختش نکنیم راه افتاده هر از گاهی به سرم میزنه قطعه از شعرخوانی های محمود درویش رو بفرستم اینجا و بگم که چقدر این شاعر دوست داشتنی هست و چقدر دوستش دارم ولی هربار که می خوام توضیح بدم نمیشه. نه روز پیش سالگرد محمود درویش بود این شعر محمود درویش رو فرستادم برا امیرعلی که بذاره تو کانال، وقتی گفت یه توضیحی هم بنویس براش باز  سخت شدش. الان نه روزه که می خوام بنویسم ولی نمیشه که نمیشه. میدونید من روسی بلد نیستم ولی ترکی و فارسی بلدم عربی هم خیلی دوست دارم ولی خوب به هیچکدوم از اینا نمی تونم حق مطلب ادا کنم ولی شما فیلم رو ببینید :دی


(محمد صادق تقی دیزج)

گفتگو با نویسنده: @MohammadSadeghTD


# شعر   

۲۹ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۵۵ ۰ نظر
پیوند به این نوشته


سختش نکنیم!


۲۲ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۲۳ ۰ نظر
پیوند به این نوشته

یکی از چالش‌های ذهنی من پیدا کردن نقطه تعادل در مورد وضعیت سلامت روحی و فکری بخصوص برای خودم است. 

خیلی اوقات فکر می‌کنم که فکر کردن به درست و غلط مسائل تا کجا ناشی از مشخص کردن اصول و از کجا نشان از نوعی وسواس فکری است.  (اگر چه وجود چنین چالشی در ذهن من، خود تا حدودی می‌تواند نشانه‌ای از اختلال وسواس باشد!) 

بارها فکر می‌کنم که اگر نگران خانواده‌ام و یا دلتنگشان هستم، تا چه حد آن مربوط به حس همدلی و محبت و تا چه حد به دلیل وابستگی به آن‌هاست. 

اگر نگران آینده هستم چه میزان از این نگرانی طبیعی و پیش‌ران و چه میزان از آن تنها درگیری ذهنی بی‌فایده‌ای است که ذهنم را هر روز خسته‌تر می‌کند.

اگر برای رسیدن به چیزی تلاش می‌کنم، تا کجا به دنبال هدفی معنادار هستم و از کجا تنها برای این که از قافله باز نمانم تلاش می‌کنم و اگر چیزی برایم بی‌اهمیت است واقعا به دلیل کم‌اهمیتی آن است یا آن که سستی درون من موجب بی‌اهمیت جلوه دادن آن شده

اگر نسبت به برخی افکارم اطمینان کامل دارم چه میزان از این اعتقاد برگرفته از عادت و ندانستن و کدام بر اساس اندیشه‌ای ریشه‌دار بوده و…

نمی‌دانم چرا اغلب سخت است که سختش نکنم.


(عطیه حمیدى‌زاده)


# دیدگاه   

۱۱ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۰ ۱ نظر
پیوند به این نوشته

فایل صوتی

سختش نکنیم صوتی: اپلای کردن: چگونه دیگر کشورها تهدید را تبدیل به فرصت کردن

(آرش پوردامغانی)



۱۰ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۶ ۰ نظر
پیوند به این نوشته

در پاسخ به سعید مسعودیان


متن بالا از کتابی به نام 《درباره علم》 اثر دکتر رضا داوری اردکانی است. که واقعا کتاب خوبی است و به شخصه برای من بصیرت های زیادی داشت. خصوصا این که نگاهم را از ضعیف بودن مدیریت افراد و دعواهای سطحی بالاتر برد و مشکل دانشگاه های ما به دید یک مشکل تاریخی و تمدنی برایم مطرح شد

و به نظر من استاد عزیزمان دکتر گلشنی کمتر دارای این دید هستند و توجه  صحبت های ایشان بیشتر به افراد و مدیران است.


(امیررضا معمارزاده)


۰۹ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۰ ۰ نظر
پیوند به این نوشته

پنجره‌های خونه‌ها، شب‌ها که یکی درمیون روشنایی‌شون از پشت پرده‌های رنگارنگ‌شون معلومه، انگار همه‌شون یک رازی پشت‌شون‌ه. یک کاری که انجام نشده و یکی رو بیدار نگه داشته؛ یک دردی که دوا نشده و به شب‌بیداری کشیده و البته ممکنه هم آرامشی که سکوت شب داره، کسی رو بیدار نگه داشته باشه.

بچه که بودم فکر می‌کردم بهشون. داستان سازی می‌کردم که اون تو چه خبره؛ چی می‌گذره. حالا که بزرگ شدم، انگار دنیای من همون دنیای بچگی‌هاست. بزرگ شدیم ولی چیزی فرق نکرده و فقط بیشتر فهمیدیم. شاید اون موقع‌ها فکر نمی‌کردم به اینکه یه چراغی روشن باشه چون صاحبش یه زخمی روی دلش‌ه که خوابش رو ازش گرفته. اما الآن اینو خوب می‌فهمم. نه فقط من، هه‌مون می‌فهمیم.                                                                                                                

حالا نه این دردها تمومی داره، نه توی عمر کوتاه ما روزی می‌رسه که یه ساعتی از شب دیگه هیچ چراغی بخاطر ناآرومی روشن نباشه و آدما توی خواب‌های طلایی‌شون سپری کنن. اما شاید تنها کاری که از دستمون بربیاد این باشه که عامل ناآرومی و ناامیدی همدیگه نباشیم تا این روزها کمتر ما رو توی دقیقه‌ها و ثانیه‌هاش گیر بندازه.


(سحر زرگرزاده)


# دلنوشته   

۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۵۹ ۱ نظر
پیوند به این نوشته

در پاسخ به پاسخ به نوشته.


تقریبا همه دانشجویان از این مشکل کما بیش اطلاع داریم  و می‌دانیم تلاش‌های مناسبی از سمت دانشجویان گذشته هم شده، اما تا به حال دانشکده با این وضعیت سلبی و دستورالعملی برخورد کرده و به دلایل مختلف( از جمله این که دانش‌جویان ارشد و دکترا که الان رسما دستیار هستند، روز به روز به لحاظ مالی و وقتی... انگیزه کمتری خواهند داشت، و هم دانش‌جویان کارشناسی هرکدام در زمینه‌هایی تخصصی‌تر کار می‌کنند.) مشکل دستیاری ضربدری در خفا ریشه دوانده و حادتر شده.

پیشنهاد مشخصی هم دارم، آگاه هستم که  این پیشنهاد به ذهن افراد دیگری هم رسیده و رویش هم  کار شده، اما این جا بار دیگر بیان می‌کنم به امید این که دور هم جمع‌ شویم و به سرانجامش برسانیم تا دیگر ده سال بعد نگران این موضوع نباشیم! :

 چنان چه سایت‌هایی برای سنجش وضعیت استادان توسط دانشجویان ایجاد شده، با کمی دقت و ظرافت بیشتر برای این که دوستی‌‌ها و دشمنی‌های شخصی از صحت آن نکاهد، به دستیاران هم تعمیم داده شود و دانشکده با کنترل گراف روابط دستیاری که از این سیستم قابل اتخاذ است، برای اساتید و در صورت نیاز دانشجویان در این مورد شفاف‌سازی انجام دهد، این شفاف‌سازی در حضور فضای مجازی خود به تنهایی می‌تواند از این مشکلات بکاهد و سبب شود اگر نیاز شد قوانین منطقی‌تری نیز وضع شوند.


(آرش پوردامغانی)


۰۳ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۰ ۰ نظر
پیوند به این نوشته

امروز داشتم راجع به این دو سالی دوره‌ی ارشد رو تو دانشگاه و  آی‌پی‌ام گذروندم فکر می‌کردم و به دور باطلی که استاد و دانشجو در آن گیر کرده‌اند فکر می‌کردم. دور باطلی که بر اساس یک سیستم ارزشیابی عجیب (تعداد مقاله و H-Index) استاد و دانشجو رو سرگرم خودش کرده یعنی استاد و رئیس مراکز علمی برای ارتقا و بودجه نیاز به تولید مقاله دارند + اینکه دانشجوهای اپلایی برای رزومه نیاز به ریکام استاد و مقاله دارند و  دانشجوهای غیراپلایی هم برای دفاع نیاز دارن استادشون رو راضی نگه دارند که در نهایت بعضا منجر به تولید مقالاتی میشه که نبودشون بهتر از بودنشونه! تازه تو این دور باطل اساتید هم برای گذران زندگی نیاز دارن چن جای دیگه هم ریسرچ و کار کنن که حداقل اگر از دانشگاه امتیاز لازم رو نیاوردن زندگیشون بگذره و  متعاقبا شاید نتونند وقت کافی رو برای وظایف استادی ‌خودشون بذارن. کاریم نداریم که بعضی اساتید کارشون رو از طریق دانشجو‌هاشون پیش می‌برن!! (این ربطی به لزوم ارتباط دانشگاه و صنعت نداره این دوتا رو قاطی نکنید)

خلاصه وقتی به این دور باطل فکر می‌کردم‌ با ویدئو سخنرانی دکتر گلشنی برخورد کردم که کلی حرف حساب زده توش و به نظرم مرتبط با همین بحثی که گفتم اومد. پیشنهاد می‌کنم حتما ببینین. 

پ.ن : متاسفانه دکتر گلشنی رو دارن بازنشسته می‌کنن و هیات امنا با بازنشسته نشدن ایشون مخالفت کردن!


منبع کلیپ:

https://www.facebook.com/mehdi.choobineh/videos/10212758870749728/

(سعید مسعودیان)

#دانشگاه


۰۲ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۳۲ ۰ نظر
پیوند به این نوشته


در پاسخ به متن آقای پوردامغانی:


آزاردهنده‌تر از اون برای من اینه که حدود چهار پنج سال قبل، دکتر حسابی (معاون آموزشی وقت دانشکده) دقیقاً همین مورد را، و تاکید می‌کنم، دقیقاً همین مورد را، به استناد یکی از قوانین کشور کانادا در جلسه‌ای با حضور دستیاران آموزشی دانشکده متذکر شدند و گفتند نباید دستیاری ضربدری وجود داشته باشد.

و قرار شد کمیته دستیاران آموزشی دانشکده، که همان زمان تشکیل شد، به چنین مواردی رسیدگی کند.


برای من بسیار و بسیار آزاردهنده است که یعنی انگار نه انگار .... یعنی اگر سال‌های سال هم بگذرد، ما در همان نقطه‌ی صفر مانده‌ایم. و مشکل به قوت سر جایش باقی است. و دانشجویان جدید چنان مشکل را بیان می‌کنند، که انگار مشکل همین دیروز پدید آمده و کشف شده است!


البته وقت برای حل مشکلات بسیار است. انشاءلله ده سال آینده یک نفر دیگر متنی مشابه می‌نویسد و در فضایی مجازی یا غیر مجازی اعلام می‌کند که وای! چرا در دانشکده ما دستیاری ضربدری وجود دارد؟! و البته خدا می‌داند پس از آن اتفاقی می‌افتد یا نه. باز همان آش و همان کاسه؟ یا ...؟


(ارسالی از مجتبی ورمزیار)


# درددل   

۰۱ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۰ ۱ نظر
پیوند به این نوشته