سختش نکنیم

جایى براى ساده‌تر حرف زدن بچه‌هاى دانشکده کامپیوتر شریف

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشگاه» ثبت شده است


طبقه هشت، اتاق مطالعه، میز میانی اول، در حال ارسال ایمیل به دکتر کسایی.

آژیر خطر به صدا در می‌آید. نگاه دانشجویان حاضر در اتاق به هم گره می‌خورد. عده‌ای متعجب، عده‌ای مبهوت، و عده‌ای خندان.

آژیر خطر است. نمی‌دانم خطر زلزله، آتش‌ گرفتگی، یا چه!

چند دقیقه منتظر ماندم تا واکنش آنها که بلد بودند را تقلید کنم اما همه نشسته‌بودند. عاقبت خیلی آرام وسایل را جمع کردم و رفتم. آسانسور‌ها خاموش شده بودند. در راه لابی متوجه دود نزدیک سقف یکی از طبقات شدم. به لابی رسیدم. آنجا هم مانند بقیه طبقات صدای آژیر می‌آمد. بچه‌ها هم بدون توجه به صدا سرگرم بودند.


راستش من هم با دیدن این صحنه‌ها در لابی نشستم و منتظر شدم تا در صورت بروز هر گونه حادثه فرشته جان محافظ بیاید و آموزش‌های لازم را بدهد.


https://www.google.com/search?q=Emergency+Response+Procedure+University


(ارسالی از امیرعلی معین‌فر)


# دانشگاه    # نقد   

۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۸:۴۹ ۰ نظر
پیوند به این نوشته

هر سال که این ورودی‌ها را میبینم، صحنه‌هایی برای من مرور میشود. چیزی که در یک ورودی‌عادی بی‌تجربه حس کرده‌ام ،این است که ابتدا همه‌شان یک پوششی دارند نمیدانم چه چیزی اسمش را بگذارم! شاید جو برایش خوب باشد، میخواهم بگویم تا مدتها زندگی روزمره واقعیشان را از سر نمیگیرند، گویی تا مدت زیادی فقط باید تجربه کنند، بازی کنند، یاد بگیرند، خیلی چیزها را امتحان کنند، سوپرایز شوند، سرشان به سنگ بخورد و حتی وانمود کنند آدم دیگری هستند و حالا بعد از گذشتن یک بازه شاید 2-3 ساله این پوسته بریزد و دیگر بفهمند همه چیز عادی است، آن قدر ها هم همه چیز خاص نیست و میتوان خیلی معمولی زندگی کرد و روزها را گذراند. جالبی قضیه اینجاست که شاید قسمت زیادی از زندگی آینده افراد، حداقل در این دانشگاه، تحت تاثیر همین 2-3 سال اول دوره کارشناسی باشد. حالا شاید بپرسید اینها را گفتم که چی?! اینها را گفتم چون معمولا این ورودی های گل، بعد از ریختن پوسته مذکور کاملا تفاوت کرده اند، البته این تفاوت دارای طیف است و حتما ترکیبی از تجربه، پیشرفت‌ها و پسرفت‌ها است. دلواپسی اصلی من برای این تازه دانشجوهای دوست داشتنی این است که تجربیاتی کنند که هزینه زیادی داشته باشد، یا حتی پسرفت کنند. این که چاره چیست را میدانم ولی نه کامل! مثلا به میزان خوبی این بر میگردد به ما بزرگتر ها که گرچه شاید به نظر نرسد، ولی واقعا از ما الگو میپذیرند! یک عامل دیگر شرایط و جو دانشکده، دانشگاه و خوابگاه است. میتوان بسیاری مسائل را بررسی کرد و اگر ممکن باشد آن‌ها را تا حدی تصحیح کرد تا به یک حالت بهینه نسبی رسید و به نظر من این کار لازم است! لازم است چون شاید واقعا بتوان تغییرات مثبت ایجاد کرد، تغییرات مثبتی که در آینده میتوانند مسیر زندگی افراد را حداقل نیم درجه‌ای عوض کنند و شما مهندس عزیز میدانی یک نیم درجه خشک و خالی تا آخر عمر، چه شود!


(ارسالی از الیاس حیدری)


# دانشگاه   

۱۳ مهر ۹۶ ، ۱۸:۱۷ ۰ نظر
پیوند به این نوشته
يكشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۲۰ ب.ظ

هواللطیف.

از دیدگاه کلاس الف۲۳ ساختمان ابن سینا، واقع در دانشگاه شریف، وضع هوای تهران در همین تصویر خلاصه می‌شود، نامنظم، ناپایدار و در کل، دوست نداشتنی!

هرچند که این ناپایداری، بسیار مطلوب تر از پایداری در شرایط «وارونگی» است، و خود، میتواند عاملی برای امید به آغاز فردا باشد، اما از جایی به بعد، دیگر این ناپایداری، خود امری پایدار می‌شود، و دیگر چشمانی برای رصد وضع هوا، به آسمان دوخته نمی‌شوند.

از سویی اما، هر از چندگاهی هم که آسمان روی خوش نشان داده، نعمات الهی بر مردمانش میریزد، یک شادی آمیخته با ناامیدی پدید می‌آید، که : هوای فردا بازهم با احتمال وارونگی است!

عجیب است، غم آمیخته با امید، و شادی آمیخته با ناامیدی! گویی به ازای هرچه که می‌ستاند، موهبتی می‌بخشد، و به ازای هر نعمتی که می‌گیرد، دستگیری هدیه می‌دهد.

«ناپایداری»، شرایط جوی خطرناکی است!


با اندکی تقلید از : حضرت اخوان ثالث، که «زمستان» کوبنده را، در فصل تابستان سرود؛ سینا، «موطن». 


(سینا ریسمانچیان)


# دانشگاه   

۰۲ مهر ۹۶ ، ۲۰:۲۰ ۰ نظر
پیوند به این نوشته

امروز در ثبت نام ارشد با چند ورودی جدید دانشکده آشنا شدیم.

سرتان را درد نیاورم، امیدوارم آن چیزی که این عزیزان سال‌ها بعد، از روز ثبت‌ نام به خاطر خواهند آورد آشنایی‌ها باشد و نه برخورد مسئولان محترم کذا و کذا.

راستی چرا تمام مشمولان نظام‌وظیفه دانشگاه مذکرند و تمام مسئولان نظام‌وظیفه دانشگاه مؤنث؟


(امیرعلی معین‌فر)


# دانشگاه    # نقد   

۲۳ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۵۲ ۰ نظر
پیوند به این نوشته