🔻5 توصیه به کارگران معترض هفت تپه


1. سعی کنید اعتراضتان از حالت صنفی به حالت سیاسی تبدیل نشود

2. مراقب باشید که چپ های رادیکال از مطالبات شما سوءاستفاده نکنند

3. هرگز فکر قهرمان بازی به سرتان نزند و از هدف خود که چشم انداز آینده کارخانه و داشتن شغل پایدار است، دور نشوید

4. عزت نفس داشته باشید و اینقدر نگویید یخچالمان خالیست. آنقدر که به فکر یخچالتان هستید، به کتابخانه تان فکر می کنید؟

5. اگر پذیرفته اید کارگر یا کارمند باشید در همان سطح توقع پیشرفت داشته باشید وگرنه با تحصیلات بیشتر و به کار گرفتن خلاقیتتان، کسب و کاری خصوصی راه بیاندازید. آن موقع شاید گرفتاری های کارآفرینان را درک کنید.


پدرم کارگر بود

تو فامیل و آشنا هم تا دلتون بخواد کارگر میشناسم شاید برا همینه که اینطوری آتیش گرفتم، خوبه که آدم به حرفی که میزنه یکم فکر کنه، خوبه که آدم با حرفاش آتیش به دل ملت نزنه


از کی تا حالا خواستن چند ماه حقوق معوقه با عزت نفس منافات داره؟ از کی تا حالا خواستن مزد کاری که کردی توقع زیادیه؟


حکایت این شعر ایرج میزاست و این بیتش:


به کس چون رایگان چیزی نبخشند

چه کبر است این خداوندان زر را؟





شنیدم کارفرمایی نظر کرد

ز روی کبر و نخوت کارگر را


روان کارگر ازوی بیازرد

که بس کوتاه دانست آن نظر را


بگفت ای گنج ور این نخوت از چیست؟

چو مزد رنج بخشی رنج بر را


من از آن رنج بر گشتم که دیگر

نبینم روی کبر گنج ور را


تو از من زور خواهی من ز تو زر

چه منت داشت باید یکدگر را

 

 تو صرف من نمایی بدره ی سیم

مَنَت تاب روان نور بصر را


منم فرزند این خورشید پر نور

چو گل بالای سر دارم پدر را


مدامش چشم روشن باز باشد

که بیند زور بازوی پسر را


زنی یک بیل اگر چون من در این خاک

بگیری با دو دست خود کمر را


نهال سعی بنشانم در این باغ

که بی منت از آن چینم ثمر را


نخواهم چون شراب کس به خواری

خورم یا کام دل خون جگر ر ا


ز من زور و ز تو زر، این به آن در

کجا باقی است جا عجب و بطر را؟


فشانم از جبین گوهر در آن خاک

ستانم از تو پاداش هنر را


نه باقی دارد این دفتر نه فاضل

گهر دادی و پس دادم گهر را


به کس چون رایگان چیزی نبخشند

چه کبر است این خداوندان زر را؟


چرا بر یکدگر منت گذارند

چو محتاجند مردم یکدگر را


(محمد صادق تقی دیزج)




# اقتصادنامه