سختش نکنیم

جایى براى ساده‌تر حرف زدن بچه‌هاى دانشکده کامپیوتر شریف

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان» ثبت شده است


 

صدای فریاد میاید. انگار کسی کمک میخواهد.
نور صحنه میاید. همه صحنه را غبار پر کرده و کسی به سختی خود را روی زمین میکشاند، اشک میریزد و به نظر دردی سنگین را تجربه میکند.
صدایی شنیده میشود. نه زیر، نه بم، نه زن است و نه مرد.
قطعا با هر سختی، آسانی است.
تکرار میکند.
قطعا با هر سختی آسانی است.
نور میماند.

(الیاس حیدری)


# آهنگ    # داستان   

۲۴ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۵۵ ۱ نظر
پیوند به این نوشته

داستان کوتاه کوتاه: عاشق پا در کوچه گذاشت، بعد از دو سال، باران شد.


(الیاس حیدری)


# داستان   

۲۱ آبان ۹۶ ، ۱۸:۵۳ ۰ نظر
پیوند به این نوشته

 
 
داستانی کوتاه از زبان محمد صالح علا
(ارسالی از مجتبی ورمزیار)


# داستان   

۲۲ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۵۰ ۰ نظر
پیوند به این نوشته