تازه از سر امتحان NLPی میام که متاسفانه استاد اعتقاد زیادی به "سختش نکنیم" نداشت...
حالا دیگه اخرین امتحان ترمم رو دادم و میتونم به فکرای عمیق ذهنم برسم...☺️
چند روز پیش استوری هایی رو دیدم از دوستان، در ارتباط با "تقلب"، "کپ زدن" و هرآنچه به اینا مربوطه...
خیلی ذهنم درگیر شد...
چطور میشه که فک میکنیم کپ زدن تمرین از روی بقیه، تقلب سر امتحان، گرفتن کد از بقیه، و خیلی مثالهای دیگه، به دلایل به ظاهر موجه خودمون، خیلی منطقی ـن و نمره ای که میگیریم کاملن به حق هستن؟
دوستی نوشته بود، استاد اگر انتظار داشت که ما کپ نزنیم، تمرین منزل نمیداد، امتحان میگرفت...
چطور میشه که به خودمون اجازه میدیم نمره ای بگیریم که زحمتشو نکشیدیم؟
این آدما به حلال و حرام اعتقاد دارن؟ به این حرفا که بابابزرگامون همیشه میزنن که نون حلال سر سفره تون باشه همیشه...
نمره ی به نا حق، چه فرقی با این داره؟!
قبول، که مسیرهای پر پیچ و خمی مث اپلای، آدما رو گاهی مجبور میکنه از انسانیت دور بشن... ولی واقعن آیا این اپلای اونقدری بزرگ و قویه که باعث میشه افکار ما تغییر کنه؟ یا شاید مث اعتیاد میمونه... یه بار امتحانش میکنن، میبینن جذابه، خوششون میاد و باور میکنن که هیچ اشکالی نداره...
نمره ای که ادم خودش نگرفته باشه، یه روزی، یه جایی، گندش در میاد...
این حرفام اصلن نصیحت نیست، حتا خیلی دوست دارم نظر مخالفین رو بشنوم، و بفهمم چی فک میکنن...
ای کاش، اگر به هر دلیلی فرصت انجام کاری رو نداریم، عواقبش و نمره ی پایینمون رو بپذیریم... و ای کاش برای خودمون و دیگران، سعی نکنیم دلیل قانع کننده بیاریم که چرا اینکارو کردیم...
ای کاش، حواسمون به حق و نا حق باشه همیشه...😔
(پریشاد بهنام قادر)