طبقه هشت، اتاق مطالعه، میز میانی اول، در حال ارسال ایمیل به دکتر کسایی.

آژیر خطر به صدا در می‌آید. نگاه دانشجویان حاضر در اتاق به هم گره می‌خورد. عده‌ای متعجب، عده‌ای مبهوت، و عده‌ای خندان.

آژیر خطر است. نمی‌دانم خطر زلزله، آتش‌ گرفتگی، یا چه!

چند دقیقه منتظر ماندم تا واکنش آنها که بلد بودند را تقلید کنم اما همه نشسته‌بودند. عاقبت خیلی آرام وسایل را جمع کردم و رفتم. آسانسور‌ها خاموش شده بودند. در راه لابی متوجه دود نزدیک سقف یکی از طبقات شدم. به لابی رسیدم. آنجا هم مانند بقیه طبقات صدای آژیر می‌آمد. بچه‌ها هم بدون توجه به صدا سرگرم بودند.


راستش من هم با دیدن این صحنه‌ها در لابی نشستم و منتظر شدم تا در صورت بروز هر گونه حادثه فرشته جان محافظ بیاید و آموزش‌های لازم را بدهد.


https://www.google.com/search?q=Emergency+Response+Procedure+University


(ارسالی از امیرعلی معین‌فر)


# دانشگاه    # نقد