«کمککردن به بقیه خودخواهانهترین کار دنیاست!»
این جمله یکی از قدیمیترین جملاتی هست که توی ذهن من میچرخه، این روزها که اخبار کمکرسانی مردم رو توی شبکههای اجتماعی میبینیم هی فکرم درگیره، یه سری(از جمله خودم) میگن که این نحوهی کمکرسانی که هر کس یه شماره حساب بده و یه ماشین پر کنه پاشه بره کرمانشاه کار درستی نیست، درست نیست که مردم به جای سازمانهای مسئول یا خیریههای شناختهشده خودشون دست به کار بشن یا یه سری سلبریتی رو واسطه بکنن. منم درگیر همین فکرها بودم، ولی خواستم اینم بگم که توی چنین اوضاعی مردم فقط به فکر کمک به اون افراد زلزلهزده نیستن، مردم به فکر کمک به خودشون هستن! وقتی همچین اتفاقی میفته فقط اونی که خونهش توی زلزله خراب شده نیاز به کمک نداره، اونی که از فاصلهی دور شاهد این درد هست هم نیاز به تسلی و تسکین داره، و این تسلی و تسکین رو شاید از طریق زدن یک کد توی گوشی تلفن و واریز یه مبلغ به حساب یه سازمان عریض و طویل پیدا نمیکنه (حالا من از انگیزههای دیگه میگذرم). فکر کن برای کادوی تولد دوستت، یه بار یه پولی بهش بدی و بگی هر چی دوست داری و هر چی نیازت هست بخر، یه بار بری بگردی، یه چیزی خودت انتخاب کنی، کادو کنی، روش هم یه چیزی بنویسی (این کادو انگار با بخشی از هویت تو امضا شده). شاید مورد اول از نظر منطقی و اقتصادی برای دوستت بهتر باشه! ولی برای تو چی؟ تو توی اون لحظاتی که برای خرید کادو وقت گذاشتی داشتی به خودت کمک میکردی، اونی هم که برای کمک به مردم، خودش میره خرید میکنه، میره عروسک میخره، چیزی میخره که به نظر خودش مهمه، یا بقیه رو به کمک دعوت میکنه،داره به نوعی وجدان خودش رو آروم میکنه. یا اونی که ترجیح میده پولش رو به جای فلان سازمان، بده به فلان ورزشکار، فلان فروشگاه، فلان آدم، فلان کافه، توی همین انتخاب هم داره بخشی از خودش رو به همراه کمکش بروز میده، داره به خودش هم کمک میکنه. مثل آدمی که از تهیهی هدیه و خوشحال کردن یک نفر بیشتر از طرفی که هدیه رو میگیره خوشحال میشه.
(علی چوپان)