سلام
یک تجربهای که در دوران دانشگاه کسب کردهام اهمیت داشتن هدف است. تا قبل از دانشگاه مسیر زندگی برای آدم تا حدود زیادی مشخص است و تعیین کاری که باید انجام داد خود به خود توسط شرایط محیط مشخص میشود. اما در دانشگاه فرد باید تصمیمات مهمی بگیرد که در سرنوشت او تاثیر زیادی دارد لذا خودش باید برای خودش هدف تعیین کند و واقعا هم کار سختی است! نکته مهم در رابطه با هدف، این است که دقیقا باید بدانی کجا هستی و کجا باید بروی و از چه راهی باید حرکت کنی. به بیان دیگر این که فردی بداند میخواهد خوشحال باشد یا مهندس خوبی بشود یا پولدار بشود مطلقا معنی هدف نیست بلکه هدف وقتی است که دقیقا تعریف شده به طوری که دیگران نیز به راحتی میدانند که من و شما کی، در کجا خواهیم بود، تا زمانی که کی و کجا مشخص نشود سخن از هدف بی معنیست. نکته بعد این که باید در فراسوی هدف خود مقصود و منظوری (purpose) را دنبال کنیم و بالاتر از آن معنا و meaningای برای خود قائل باشیم. نیچه به زیبایی میگوید "هرکس که در زندگی چرایی دارد با هر چگونگی ای میسازد" امروزه میدانیم انسان بدون معنا و مقصود احتمالا از پا در می آید و دچار افسردگی، اضطراب و خشم و قهر میشود و بدون هدف در زندگی سرگردان است. و منظور از داشتن معنی این است که فرد صبح که از خواب بیدار میشود دنبال هدف یا هدفهایی باشد که آنها را دوست دارد و درست میداند و برای انجام دادنشان از درون احساس وجوب میکند نه اینکه همه چیز از بیرون به او تحمیل شود و هر لحظه ببیند چه کسی چه تکلیفی برای او معین کرده است.
(امیررضا معمارزاده)
به نقل از دکتر فرهنگ هلاکویی