خیلی دور، خیلی نزدیک ۲:
یکی از موحبتها شبکههای اجتماعی، نزدیک کردن آدمها به همدیگه است. آدمهایی که اگه میخواستن فیزیکی با هم دیگه در ارتباط باشن، ماهها یا شاید سالهای طول میکشید.
اما این نزدیکی کم کم داره داره جای واقعیت رو میگیره، و نامضون بودن این جانشینی، به نظر من باعث میشه آدمها از هم دورتر بشن.
در طول تاریخ، انسانهای طرد شده شانس بقای کمتری داشتن، برای همین نیاز اجتماعی بودن به یکی از نیازهای بنیادین و اساسی تبدیل شد. با وارد شدن به عصر اینترنت، این نیاز هم مثل بقیه نیازها، امکان برطرف شدن سریع پیدا کرد. در عرض چند دقیقه دو نفر، از دو سر دنیا، سیر تا پیاز زندگی و مشکلاتشون رو برای هم دیگه تعریف میکنن.
اما برخلاف اکثر سایر نیازها انسان، تقاضا با عرضه تناسب نداشت. چون برطرف کردن این نیاز، حداقل تا وقتی که هوش مصنوعی فراگیر نشده باشه، نیازمند توجه و وقت یه آدم دیگه است، و این دو مورد هر روز کمیابتر میشن. معمولا هم افراد این عدم تامین رو خودشون میگیرن، یعنی فرض میکنن مشکلی داشتن که بعضی وقتها کسی نیست باهاشون صحبت کنه و باعث افسردگی و سواستفاده عاطفی و هزار تا مشکل دیگه میشه.
(پ.ن۱: سواستفادههای عاطفی، یه مسئلهی خیلی جدی و به شدت شایعه. اما متاسفانه چون اطلاعرسانی در موردش و برخورد باهاش به شدت سواستفادههای فیزیکی نیست، جدی گرفته نمیشه....)
حالا این همه مشکل رو گفتم، راهکاری که به ذهنم میرسه رو هم بگم. به نظرم روابط مجازی، رو باید در همون حد و حدودی که توی دنیای فیزیکی هم امکانپذیر هستن یا بودن پیش برد. اگه سال به سال هم همدیگه رو نمیبینید یا روتون نمیشه رو در رو سلام کنید، صمیمیت بیش از حد ( که بعضا همراه با هزاران ایموجی بوسه و قلب هست) نشون ندید :))
(پ.ن۲: مطالعات عصبشناسی قدرت ذهن رو در آزمایشات مختلف نشون داده، که حتی تصور یه چیز میتونه اثر رخداد واقعیاش رو داشته باشه.)
#نزدیکیـمجازی
(آرش پوردامغانی)