در رابطه با خطبه ۸۰ نهج البلاغه:
اگر انسان اندکی با سیره‌ی ائمّه(علیهم السّلام) و قرآن کریم آشنایی داشته باشد و با عقل خود در این روایت بیاندیشد خواهد یافت که این روایت به هیچ طریقی قابل قبول نیست و نه عقل آن را می‌پذیرد و نه شرع. اگر اینگونه بود که تمام زنان عقل و ایمانشان ناقص باشد، پس چرا امام سجّاد(ع) خطاب به حضرت زینب(س) می فرمایند: «أنت بحمدالله عالمة غیر معلّمة» یعنی عقل شما در درجه‌ای است که نیاز به تعلیم ندارد و تمام علم در نزد شماست؟ و اگر اینگونه بود که تمام زنان عقل و ایمانشان ناقص باشد، پس چرا امام حسن عسکری(ع) در وصف مقام حضرت فاطمه(س) ایشان را حجّت خداوند بر تمامی ائمّه(علیهم السّلام) معرّفی می‌کنند؟ و اگر اینگونه بود که عقل زن ناقص باشد یا نصف مرد باشد چرا در قرآن کریم آمده است که زن و مرد از یک نفس واحده خلق شده‌اند و هیچ‌یک برتر نیست بلکه ملاک برتری تقواست؟ و …
خود امیرالمومنین(ع) در فرمایشی روایات را در ۴دسته طبقه‌بندی کرده‌اند و فرمودند تنها یک دسته آنها را بپذیرید و بقیّه را بدون دلیل متقن و حجّیّت کامل نباید پذیرفت. بنده نمی‌دانم چرا عدّه‌ای دنبال توجیه روایات ناصحیح ویا تقطیع شده هستند؟ خب به وضوح هر عقلی می‌یابد که حتّی اگر عقل زنان را ناقص بگیریم دلایلی که در ادامه آورده شده‌است اصلا دلایل منطقی نیستند! یا اینکه بگوییم منظور از کلمه نساء بخش منفعل عقل است، با این اوصاف آیاتی که پیرامون حجاب و پوشش زنان آمده است نیز راجع به بخش منفعل عقل است؟!
یا اینکه بیاییم نقص را به معنای تفاوت بگیریم نیز از جمله توجیهاتی است که باز به همان دلیل که در ابتدا ذکر شد قابل قبول نیست.
تمام مشکل آن است که ما نهج البلاغه را در ردیف قرآن قرار داده و یک کتاب کامل و ۱۰۰درصدی و غیرقابل تحریف یا تقطیع می‌بینیم درحالیکه این کتاب به دست تاریخ‌نگاران گردآوری شده است و خالی از اشکال نیست. برای اینکه ادّعای خودم را اثبات کنم تنها به ذکر یک نمونه اکتفا می‌کنم:
اگر شما با فرمایشات حضرت علی(ع) آشنایی داشته باشید می‌بینید که ایشان در مواقع گوناگون و به مناسبتهای مختلف گلایه‌های فراوان خود را از ابوبکر و عمر بیان می‌کنند. برای اینکه یک نمونه‌اش را مشاهده بفرمایید کافی است به خطبه شقشقیه مراجعه نمایید. حال در همین نهج البلاغه به خطبه‌ی ۲۲۸ مراجعه کنید، می‌بینید که چه تعریف‌هایی از قول ایشان در وصف عمر نقل شده است! تکلیف چیست؟ کدام را بپذیریم؟ آیا امکان ندارد اشتباهی در ثبت تاریخ رخ داده باشد؟ محقّقین باجستجوهای زیاد در میان منابع تاریخی یافته‌اند که در تاریخ طبری( که طبری از اهل سنّت بوده و قبل از مرحوم سیّد رضی می زیسته است) همین خطبه عینا نقل شده است منتها از زبان امیرالمومنین(ع) نیست بلکه زنی که طرفدار خلیفه بوده است در حمایت از خلیفه پس از مرگش خطاب به حضرت این صحبتها را کرده بودند امّا در نهج البلاغه از زبان حضرت نقل شده است.
راجع به خطبه۸۰ نیز بسیاری از علما در سند این روایت تردید کرده اند و مرحوم سیّد رضی، این روایت را مرسلاً نقل کرده است که نوعاً علما به روایات مرسله، عمل نمی کنند.
اگر کسی بخواهد مقام واقعی زن را در نظام اسلام بررسی کند قطعا بهترین الگو حضرت فاطمه زهرا(س) است که خطبه فدکیّه از ایشان به ما رسیده است و اگر مقداری در این خطبه تامّل کنیم و با مباحث عقلی آشنا باشیم خواهیم یافت که این مطالب تنها از عقلی صادر می‌شود که شایسته است تمام عقول دربرابرش سر تعظیم فرود ‌آورند. این موضوع نشان میدهد که نه تنها عقل زن ناقص نیست بلکه توانایی رسیدن به چنین جایگاهی را دارد.

(محمّدحامد فتحی) @mh_fathi