امید
راستش من از آدمهایی بودم که فوتبال حرفهای رو چیز به غایت چرتی میدونستم، یه چیز عبث و بیهوده، اتلاف وقت محض. ولی چند وقتی هست نظرم عوض شده، حس میکنم فوتبال توی کشور ما این جوری هست، ولی جاهای دیگه انگار این فوتبال یه آزمایشگاهه، یه آزمایشگاه برای مفاهیم انسانی، یه آزمایشگاه که توش مرزهای توان بشر جابجا میشه. مرزهای کارایی، استراتژیهای تیمی، فرضیههای روانشناسی و مدیریت تیم و … سنجیده میشن و نظریههای روانشناسی از دل همین آزمایشگاه در میاد، اینکه چطور یک مربی از یک تیم ضعیف در یک مدت زمان کوتاه تونسته یک تیم خوب بسازه، این که چطور فلان ستارهی مطرح تونسته تحت اون همه فشار و استرس عملکرد بالایی داشته باشه، چطور تونسته ذهنش رو آروم کنه، چطور ۹۰ دقیقه جنگیده، خبر ندارم ولی شاید مثل مسابقات فرمول۱ پیشرفتهای پزشکی هم از این آزمایشگاه به دست اومده باشه. بحث غاز بودن مرغ همسایه نیست ولی فکر میکنم چرخ فوتبال هم توی سیستمشون خوب جا گرفته، در کنار دانشگاه، در کنار صنعت، در کنار رسانه به خوبی با هم میچرخن.
حس میکنم ما از این آزمایشگاه فقط تجهیزات، گلخونهها و موشها و خرگوشهاش رو دیدیم و خوشمون اومده و گفتیم ما هم یه گوشهی خونهمون یه آزمایشگاه داشته باشیم، مثل یه آکواریوم و یه تقلید کورکورانه کردیم از کارهایی که میکنن، حواشی فوتبال اونارو دیدیم و اومدیم ما هم اداشو در آوردیم و این شده که فوتبال ما یه چیز لوکس و هزینهبر شده، نه یه صنعت که پول خودشو در بیاره، نه یه آزمایشگاه علمی، نه یه نماد فرهنگی. شاید مثل خیلی از چیزهای تقلیدی دیگهمون، مثل دانشگاهمون.
من آدم فوتبالبینی نیستم، از بازی دیشب ایران خیلی لذت بردم، اونقدری که باخت ایران نتونست از لذتش چیزی کم کنه. به نظرم راه پیشرفت همینه، این که بدونی چه مهرههایی داری، این که بدونی الان باید دفاع کنی، این که قبل از شروع بازی، بازی رو نباخته باشی، اینکه بازیکنات چه داخلی چه لژیونر با جون و دل بجنگن، این که مردم امید داشته باشن. این که مهاجمت هم بدونه که الان اولویت دفاعه باید توی محوطهی جریمه خودمون توپ دفع کنه و بزنه زیر توپ، الان اولویت اینه گل نخوریم، نه اینکه به فکر افزایش گلهای ملی خودت باشی. حتی اگه گل خوردیم خودت رو نبازی، دنبال مقصر نگردی حتی اگه همتیمیت سوتی داده باشه، به فکر جبران باشی، تلاشت رو بیشتر کنی. با همهی مشکلات داخلی و خارجی باز هم یه شمع امیدی رو توی دل خودت و مردمت زنده نگه داشته باشی.
دیشب وقتی شادی ملت رو میدیدم داشتم فکر میکردم چیزی که میتونه یک ملت رو اینقدر به هم نزدیک کنه، باعث بشه با هم دست به دعا بردارن، چیز چرتی نیس، بیهوده نیست، شاید یه تلنگر هست برای باور خودمون. باور به اینکه میشه. درسته راه درازی در پیش داریم ولی میشه.
بریم یاد بگیریم از کیروش که چیکار کرده با این تیم.
(علی چوپان)