«استاد» از مفهوم اصیلش یکم فاصله گرفته. شاید در برخى موارد یکم بیشتر از یکم. البته دانشجو هم همینطور. کمى تبدیل شده‌اند به یک سری فرم با یک سری کارها طبق قراردادهای مشخص و فرمال. نمره، حاضری، تمرین، امتحان، مدرک.
البته نه اینکه این بد باشه. شاید اقتضای زمانه همینه. تولید انبوه نیروی متخصص احتمالاً همین رو می‌طلبه. اگر نه مگه به همین سادگی میشه این همه «استاد» داشت؟ و البته این همه دانشجو؟ البته شاید هم تناقضی بین استاد اصیل و تولید انبوه نباشه. نمی‌دونم. اما قاعدتاً «استاد» با مفهوم اصیلش نباید زیاد باشه، اگر نه که …

(مجتبی ورمزیار)


# برش