در پاسخ به «مهم‌ترین تصمیمی که در ترم گذشته گرفتید چه بوده است؟»


یکی از مهمترین تصمیمات دوران تحصیلی‌ام تغییر رشته از برق به کامپیوتر-نرم‌افزار بوده است. آن زمان، یعنی سال ۸۷، هنوز برق شریف در صدر بود و شاید حدود هشتاد نود درصد رتبه‌های زیر صد را به خود اختصاص می‌داد. هرچند که اتفاقی نادر در آن سال  افتاد و رتبه‌ی یک (سجاد فولادی) سخت‌ترین گرایش کامپیوتر را به برق ترجیح داد.


تصمیم آسانی نبود. کمی ترس از اینکه بعدش چه میشود، آیا شکست میخورم و دیگر راه بازگشتی ندارم. کمی ترس از حرف‌های این و آن که یعنی تو که این همه عاشق برق بودی پس چه شد! حتی از خانواده‌ام هم کمی ترس داشتم و نمی‌دانستم واکنششان چیست و با چه زبانی باید به ایشان بگویم. پدرم که با زمزمه‌هایش هم مخالف بود. و حتی کمی هم باید خودم را آرام میکردم که یعنی آیا لازم بود این همه تلاش کنی تا رتبه‌ی برق را بیاوری. با این همه و با اینکه معدل نسبتاً بالایی در برق داشتم، اما با تمام وجود احساس میکردم کامپیوتر را بیشتر دوست دارم.(۱) و برعکس نسبت به برق چندان پرانگیزه و با حرارت نبودم و آن طور که باید به آن دل نمی‌دادم. از برخی اساتیدش هم خوشم نمی‌آمد. بلد نبودند درس بدهند و شاید انگیزه‌ی من را در همان یکی دو ترم اول کشتند.(۲) دست آخر تقریباً بدون اطلاع خانواده‌ام و البته با شک و تردیدهای گوناگون که یعنی تهش چه میشود، از برق دل کندم و فرم تغییر رشته را تحویل دفتر آموزش دانشگاه دادم. (۳) هنوز هم کمی از دلهره‌اش را حس می‌کنم.


البته ناگفته نماند که پس از تصمیم رگه‌هایی از پشیمانی گاه و بیگاه پدیدار می‌شد، بویژه آن جاهایی که هنوز نمی‌دانستم فرق مهندس نرم‌افزار با یک برنامه‌نویس ساده چیست. و مثلاً آیا همان برنامه‌نویسی مقدماتی و پیشرفته کافی نبود؟ اساتید کامپیوتر هم البته دست کمی از اساتید برق نداشتند و در اواسط کار و پس از گذراندن برخی دروس کمی شک کردم که آیا ارتباطی بین انشاء، ادبیات فارسی، و مهندسی نرم‌افزار هست! تا اینکه خدا را شکر برخی اساتید دست من و البته دیگران را در این موضوع مهم گرفتند.


تا جایی که می‌دانم در این سالها رشته‌ی کامپیوتر  از برق پیشی گرفته است. و تا جایی که می‌دانم این اصلاً یک فرصت بزرگ برای دانشکده‌ی ما نیست که بخواهیم برایش به‌به و چه‌چه کنیم. من این را یک نوع تهدید می‌دانم. تهدید برای دانشکده‌ای که دانشجویانی را جذب می‌کند که واقعاً معلوم نیست برای این رشته ساخته شده‌ا‌ند یا نه؛ کسانی که شاید همچون من کمی کورکورانه و به خاطر جو و حرف این و آن رشته‌ای را بدون راهنمایی و دقت کافی انتخاب می‌کنند و آن وقت یا برای اصلاح آن باید تلاشی مضاعف کنند، یا ناگزیر آن را به خود تحمیل کنند، ضمن اینکه فرصت را از دیگرانی گرفته‌آند.


آرزومندم هر کسی در جای حقیقی خودش قرار گیرد و کسی هم جای کسی را الکی پر نکند ...


(۱) ترم یک برنامه‌نویسی مقدماتی را گذراندم و برای اطمنیان از علاقه‌ام، ترم دوم برنامه‌نویسی پیشرفته را به صورت اختیاری

(۲) البته به جز اساتیدی مانند دکتر علوی که در ترم سوم مبانی الکترونیک را چنان خوب به ما درس داد که هنوز هم که هنوز است بلدم!

(۳)  البته با خیلی‌ها در این زمینه مشورت کردم. بویژه برخی کامپیوتری‌های سال بالایی که به نظرشان این رشته حداقل از نظر آینده شغلی چیز کمتری از برق نداشت.


(مجتبی ورمزیار)


# برش