مطالب زیادی میخوانم در مورد اهمیت اولویتبندی در زندگی. بله آدمهای موفق کسانی هستند که میتوانند به خوبی اولویتبندی، موقعیتشناسی و مدیریت کنند اما در این میان چیزی هست که نگرانم میکند، اینکه آیا مقصد این راه رو به سوی خودخواهی نمیبرد؟ تا وقتی تصمیمات فردی میگیریم به این شکل موفق خواهیم بود اما وقتی پای تنها یک نفر دیگر هم در میان باشد داستان فرق میکند، وای به حال آن زمان که بخواهیم در یک تصمیم خود جامعهای را سهیم کنیم. تصمیمگیری دشوار و دشوارتر میشود. نمیدانم شاید دارم بیهوده سختش میکنم اما این مسئلهای است که بارها و بارها تجربه کردهام و بعضا عمیقا برایم آزاردهنده بوده. از نگاه اولویتهای شما شاید فردا زمان چیزی باشد اما دیگرانی هستند که امروز به کمک شما احتیاج دارند و کار فردای شما برای آنها تلاشی بیهوده و بینتیجه است و در این میان در بهترین حالت ما باید بتوانیم برآیندی از اولویتهای خود و دیگران را به صورت وزندار حساب کنیم و تصمیم بگیریم. خلاصه که شاید باید در روابط اجتماعی بیشتر به چنین ریزهکاریهایی دقت کنیم. شاید در آن صورت همدلی و همزبانی این قدر دشوار نباشد و دلگرمتر زندگی کنیم.
(عطیه حمیدیزاده)