به نام خدا
یادمه یکم که از شروع ترم یک گذشت، یه عدهمون اومدن گفتن که پاشید بچهها. ما باید یهکاری کنیم وحدت دورهمون شکل بگیره... ما گفتیم چرا؟؟؟ گفتن ببینید سال بالاییهامون چقدر با هم رفیقاند، همه با هم خوبن، میشینن دور هم گل میگن گل میشنوند... ما هم باید اینجوری بشیم. کلی طرحریزی کردن. مثلا برنامه تفریحی چیدن و از این حرفا. ولی به هر دلیلی نشد که بشه. ترم سه که شروع شد، من تحت تاثیر همون حرفا به خودم گفتم که اینجوری که نمیشه. پاشم یه حرکتی بزنم. چرا دوره ما مثل بقیه دورهها اینقدر با هم نیستن. چقدر بدیم ما!!!
ولی بعد یه مدت نگاه کردم و دیدم که چی بشه؟؟؟ یه عده اومدن تو گوش ما خوندن که آقا/خانم باید با همدورهایهات رفیق بشی باید دورتون چمیدونم یه دست بشه و فلان، ولی کسی نگفت آخه چرا؟ من میفهمم که مثلا دوقطبی بده ولی حالا فرض کنیم هر دوره به یه سری گروه کوچکتر تقسیم بشه که هرکدوم بیشتر با هم حال میکنن و این گروهها هم خیلی خوب با هم تعامل میکنن. خب این مشکلش چیه؟ اصلا به نظرم بده که بخوایم یهسری آدم رو به زور دور هم جمع کنیم بگیم شماها باید با هم دوست باشید. همینه که هست...
حالا ترم سه هم داره تموم میشه و من هنوز نفهمیدم که چه باید کرد... کاش روزی بفهمم که خیلی هم دیر نشده باشه...
(محمدمهدی گرجی)