مکان بیخاصیت
شما مکان رو چطوری تعریف میکنید؟ چطور میشه یه مکان خاص برای ما معنی خاصی پیدا میکنه و تو ذهن ما ثبت میشه؟ یا یه سوال جدیتر مکان چقدر از خودش اصالت داره؟ جدیداً به این نتیجه رسیدم مکان رو میشه از رو آدماش و خاطرههایی که باهاشون داشتی تعریف کرد. ینی میدونین مکان از خودش هیچی نداره :دی، این ماهاییم که بهش اصالت میدیم نه ماها نه دیگری! چن وقت پیش یکی از دوستان نزدیکم رفت آمریکا (سرزمین فرصتها و تهدیدها :دی)، خیلی باهم بیرون میرفتیم و معمولاً هم میرفتیم سمت خونه اونا که خیلی خوش آب و هواست و کلی رنگ و لعاب بالاشهر طوری داره!
تا وقتی نرفته بود اصن به این فکر نکرده بودم که خب اینجا بدون اون چه معنیای داره؟ با این که محلشون پر از جاهای باحال و جذابه و هوای عالی و کلی چیزای خوب دیگه داره ولی از وقتی رفته، از اونجا که رد میشم فقط و فقط خاطرات اونه که میاد تو ذهنم و اصلا این همه رنگ و لعاب به چشمم نمیاد. از اینجا یکم ذهنم درگیر شد و این فکر اومد تو ذهنم که این آدمهان که به یه مکان معنا میدن نه چن تا آهن پاره و رنگ و لعاب تصنعی. شاید در ظاهر فک کنیم که خب فلان جا رو ما به بستنیای معروفش میشناسیم نه به آدماش و کسایی که با اونا اونجا وقتمون رو گذروندیم! ولی اینطور نیست همین بستنی طرشت خودمونم رو در نظر بگیر، اگه همیشه تنها میرفتی بستنی میخوردی نمیشد بستنی طرشت میشد یه بستنی فروشی عادی تو شهر!
خلاصهی قضیه اینه که همهی اینها اصالتشون رو نه از ویژگیهای ظاهریشون و نه از من و تو میگیرن، بلکه از "دیگری" میگیرن.
یعنی همهی اینها بدون ارتباط با دیگری بدون معنی میشه و چیزی که اصالت داره و به همه چیز هویت میبخشه همین ارتباطه ...
(سعید مسعودیان)