یادش بخیر اولین متنی که تو کانال سختش نکنیم نوشتم، حدود ۵۰ نفر عضو داشت.
بعد از اون حدود ۵۰ متن دیگه هم نوشتم و برای ادمینها فرستادم.
شاید چون تنها جایی بود که میتونستم حرف دلم رو به یه عده آدم بگم و نظراتشون رو بشنوم. آدمایی که حداقل اشتراکشون باهام این بود که هم رشتهای بودیم.
از اون طرف هم متنهای دیگه کانال هم خیلی خوب و جذاب بود. و من واقعا یاد این شعر میافتادم که:
سخنی که از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.
ولی کمکم سختش نکنیم عوض شد و متنهاش دیگه این حس رو بهم نمیداد.
الان چند وقتی هست که کانال یکم کمفروغ هم شده. حس کردم که شاید به بقیه هم این حس دست داده باشه و برای همینه که کسی دیگه متنی نمیفرسته و ... .
شایدم حرفای آدما تموم شده. خیلی بعیده البته که این گزاره درست باشه.
خلاصه که دلم برای سختش نکنیم اون اوایل تنگ شده.
همین
(محمدمهدی گرجی)